تمرکز قوای فکری (علی موسائی مرند )

تمرکز قوای فکری  ( علی موسائی مرند )

شما تا به حال دیده اید وقبی که گربه ای در کمین موش مینشیند چه وضع و حالتی به خود میگیرد ،گوشهای خود را تیز می کند ،چشمهایش را گشاد وگرد میکند و بدون مژه زدن مراقب سوراخ موش میشود.
گربه در چنین حالتی به هیچ چیز فکر نمی کند مگر فقط به هدفش البته ،اگر قبول کنیم که گربه قدرت فکر کردن دارد .
شما هم اگر هنگام مطالعه یا انجام کاری فکرتان فقط متوجه  کار یا  مطالعه باشد می گوییم دارای تمرکز فکر هستیدولی اگر هنگام مطالعه فکرتان به جای دیگر میرود میگویم تشتت افکار دارید. تمرکز فکر یعنی جمع کردن فکر بروی یک نقطه یا به روی یک موضوع،شما وقتی شطرنج بازی میکنید و تمام فکرتان متوجه بازی شطرنج است ، می گوییم تمرکز فکر دارید.
تشتت فکر:
تشتت فکر یعنی پراکندگی فکر،مثلاُ وقتی کتب درسی خود را مطالعه میکنید ولی فکرتان به دنبال موضوع  و جای دیگر می رود و مطالب کتاب را نمی فهمید ، می گوییم تشتت فکر دارید یعنی قادر نیستید فکر خودتان را جمع کنید.
تمر کز فکر ارشمیدس:
کمتر کسی هست راز مرگ ارشمیدس ریاضیدان بزگ را نداند. سپاهیان روم با کشتی های جنگی خود به سواحل شهر نزدیک شده بودند.ارشمیدس بکمک نبوغ ریاضی خودمنجنیق هایی ساخته بود که این منجنیقها با پرتاب سنگهای بزرگ تعدادی از کشتی های دشمن را غرق کردوحملات آنها را به عقب انداخت.
ارشمیدس در اتاق خود مشغول حل مسائل ریاضی بود که سربازان دشمن شهر را تصرف کردند ،فرمانده سپا هیان به سربازان دستور داده بود هر کجا ارشمیدس را پیدا کردند اورازنده به نزد وی آورند.
عده ای از سربازان به خانه او ریختندچون اورا نمی شناختند از او اسمش را پرسیدند ارشمیدس مشغول حل مسائل ریاضی بود و چنان فکرش متمرکز بود که متوجه ورود سربازان به خانه نشدو پاسخ آنها را هم نداد زیرا اصلاُ صدای انها را نشنیده بود سربازان دوباره سوال کردند ولی جز بی اعتنایی وسکوت جوابی نشنیدند لذا عصبانی شده وبا وارد کردن شمشیری به گردنش،
س
رش را از تنش جدا کردند.
از رویداد فوق متوجه می شویم
یا نتیجه می گیریم:
1:می توان گفت تمرکز فکر یعنی انسان با تمام قوای جسمی و روانی خود متوجه یک مطلب ویا مسئله یا نکته بشود.
2:برخی از دانشمندان علم هیپنوتیزم معتقدند،که هیپنوتیزم چیزی جز تمرکز فکر شدید نیست، ودر  چنین حالتی نه شخص می شنود ونه می بیند ونه احساس درد میکند ، پس بنابر این عقیده ،ارشمیدس در حال "خود هیپنوتیزم" بوده زیرا نه سربازان را دیده نه صدای آنها را شنیده ونه هنگامی که ضربه شمشیر بر گردن اوفرو آمده احساس درد کرده ونه از کشته شدن خویش خبردار شده است.