سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونگی ایجاد امواج منفی در انسان

 

چگونگی ایجاد امواج منفی

 در ادامه ی مباحث گذشته می دانیم که همه ی عالم از انرژی ساخته شده و همه چیز بر اساس تبادل انرژی در کائنات رخ می دهد...می توان این انرژی ها را به سه دسته ی کلی تقسیم کرد: انرزی های مثبت،انرژی های منفی و انرژی های خنثی . اساس این مقاله بر مبنای قدرتی است که مغز انسان در ارسال امواج دارد و مانند یک فرستنده ی رادیویی یا مخابراتی عمل می کند. همین طورسلول هایی در مغزوجود دارد که دارای توانایی دریافت امواج رسیده ازمحیط است و به صورت یک گیرنده رادیویی یا مخابراتی عمل میکند.می توان این قدرت مغز را در حیوانات نیز مشاهده کرد.حتما شنیده اید که بعضی از حیوانات قبل ازوقوع زلزله واکنش نشان میدهند،در واقع امواج حاصله از واکنش های ژئوفیزیکی را خیلی سریع تر از انسان دریافت می کنندو نسبت به آن واکنش نشان می دهند. این مساله به این دلیل است که سلول های گیرنده ی مغزشان حساس تر از انسان هاست .بنابر این چنین توانایی در مغز انکار ناپذیر است.حال به اصل موضوع بر می گردیم. از انجا که انرژی در حالات گوناگون به صورت امواج منتقل می شود، میتوان در ادامه ی بحث بسته های انرژی را به امواج محدود کنیم،بنابراین بحث این مقاله پیرامون امواج منفی است که قطعا همه ی ما به نوعی با آن برخورد داشته ایم.... روح و فطرت انسان ذاتا تمایل به بخش مثبت کائنات دارد مثلا تمایل به زیبا بودن ،برتری،موفقیت،ثروتمند بودن،سلامتی و... در عمل هیچ انسانی تمایل به منفی بودن نداردوبالفطره هر عامل منفی روح او را می آزاردو حس بدی بر جان انسان می نشاند. یکی از حقایقی که به شدت باعث ازار فرد است، دریافت امواج منفی است.اما این امواج چگونه و از کجا ناشی می شوند.به طور کلی میتوان عوامل ایجاد امواج منفی را به دو دسته ی کلی تقسیم کرد: عوامل درونی و عوامل محیطی که در ابتدا به بررسی عوامل محیطی این پدیده می پردازیم.... عوامل محیطی عواملی هستند که در بیرون از وجود شخص قرار دارند و توسط دیگران بوجود آمده و در فرد احساس می شود که البته در این حالت خود شخص می تواند به طور غیر مستقیم در بوجود آمدن این امواج دخالت داشته باشد. باید گفت که هر نوع فکر منفی توسط اشخاص می تواند بزرگترین عامل بوجود آورنده ی امواج منفی باشد.به عنوان مثال کینه توزی یکی از بزرگ ترین عوامل سازنده ی این پدیده است.مثلا اگر شخصی نسبت به ما کینه ای به دل داشته باشد،حتی اگر در ظاهرش چنین حسی نسبت به ما دیده نشود به دلیل نوع افکارش سیگنال های منفی را توسط فرستنده ی مغزش در محیط ساطع می کند و از آنجایی که در مورد ما فکر می کند گیرنده های مغز ما آن را به صورت یک حس بد دریافت می کند. مثال دیگری که می توان برای عوامل سازنده ی چنین امواجی ذکر کرد حسادت است .در کتاب مقدسمان به دفعات دیده شده که از حسادت به عنوان امری زشت و نکوهیده نام برده شده ،همین طور تجسس و دخالت در امور شخصی دیگران و یا سوء ظن نسبت به دیگران،غیبت ودادن القاب زشت به یکدیگر.. و کتاب مقدس ما را از چنین اعمالی منع کرده است.همه ی ما می دانیم که چنین اعمالی دیده نمی شود پس چطور می تواند باعث کینه و کدورت ،دشمنی ورنجش خاطر گردد؟ همه ی این موارد به یک دلیل است، قدرت فکرانسان در ایجاد سیگنال هایی که می تواند به دیگران رسیده و عامل بد دلی و کدورت شود و جالب است که در اکثر مواقع ،اشخاص حتی نمی دانند چرا نسبت به کسی حس بدی پیدا کرده اند .. . قرآن می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً(حجرات/12) بعد هم فرموده است: أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ(حجرات/12) ای کسانی که ایمان آورده ایداز گمان های بد در باره ی دیگران بپرهیزید چرا که پاره ای از گمان ها گناه است و در صدد کشف عیوب دیگران بر نیاییدو غیبت نکنید زیرا کسی که غیبت می کند مانند کسی است که گوشت برادر مرده ی خود را می خورد . آیا دوست دارید که یکی از شما گوشت برادر مرده ی خود را بخورد وتقوا پیشه کنید همانا خداوند توبه پذیر و مهربان است. همین طور در قران کریم آمده که دعای قلبی کسانی که ایمان آورده اند ان است که از کینه ورزی و عداوت دور باشند. ولا تجعل فی قلوبنا غلا لذین آمنوا انک غفور رحیم زیرا کینه و عداوت دلها را تیره و تباه می سازد عاطفه و مودت و صمیمیت را از بین می برد علاقه و نزدیکی را زائل می سازد و تنفر و انزجار را جایگزین می نماید. آرام و قرار را می گیرد و نگرانی و بدبینی را بوجود می آورد. حضرت لقمان در آیات 18 و 19 سوره لقمان چند نکته اخلاقی مهم را به فرزندش گوشزد کرده، به فرزند خود نخست تواضع و فروتنی و خوشرویی را توصیه کرده می گوید: با بی اعتنایی از مردم روی مگردان و مغرورانه برروی زمین راه مرو در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن و در سخن گفتنت نیز رعایت اعتدال نما و از صدای خود بکاه و فریاد مزن. بیان این نکات از طرف حضرت لقمان و انعکاس آن ها در قرآن بیانگر اهمیت توجه به رفتار های اجتماعی است . بررسی های گوناگونی برای چگونگی دفع و مبارزه با این امواج منفی صورت گرفته است.مثلا به همراه داشتن گل ،قرار دادن دست ها در آب جاری،دود کردن اسپند و...اما این روش های جالب در یک مورد اثر بخش نیست و آن زمانی است که این امواج عللی درونی داشته باشد. لازم به ذکر است که عامل سازنده ی امواج درونی هم مغزانسان است .در این حالت کل عالم در نقش یک آینه یا بازتاب کننده است که سیگنال های تابیده از مغز انسان را به خودش باز می تاباند.در مثل می توان گفت افرادی که نسبت به دیگران بدبین هستند یا اعتماد به نفس کافی ندارند،یا نمی توانند ارتباط درستی با جامعه برقرار کنند و بیشتر وقتشان در تنهایی میگذردو یا حس حسادت در وجودشان شعله ور است با این افکار منفی نا خواسته روی محیط خود اثر گذاشته واین امواج منفی و زشت به خودشان باز می گردد. مثال دیگری که می توان برای این امواج درونی ذکر کرد حالتی است که فرد در برابر شخصی مرتکب خطایی شده و از آنجایی که نتوانسته است خود را ببخشد حتی اگر شخص مذبور وی را بخشیده باشد ،باز هم این امواج منفی را برای خود تولید کرده و باعث آزار خود می شود.بنابر این در چنین شرایطی تنها چیزی که به ما کمک می کند آن است با خود دوست باشیم و اول از همه خود را ببخشیم.باید سعی کنیم که در مورد دیگران خوب فکر کنیم تا نتیجه ی امواج مثبت ذهنمان به خودمان باز گردد.باید حس حسادت را در وجودمان ریشه کن کرده و به جای آن بهترین آرزو ها را برای اطرافیانمان جایگزین کنیم تا این آرزو ها و خواسته های مثبت به خودمان باز تابیده شود.باید یاد بگیریم نگاهمان به گونه ای باشد که گویی هیچ زشتی و پلیدی در دنیا وجود ندارد،فقط زیبایی مطلق را ببینیم و از همه چیز به نفع خودمان لذت ببریم.اینگونه هاله ای از انرژی های مثبت را در اطرافمان بوجود آورده و به انرژی های منفی اجازه ی ورود نمی دهیم. کلماتی که به کار می بریم می تواند یکی دیگر از عوامل سازنده ی امواج منفی باشد ...باید بدانیم که در کلمات روحی نهفته است که می تواند بر محیط و شنونده اش به راحتی تاثیر گذارد.بنابر این باید دقت بالایی در انتخاب کلماتی که بکار می بریم داشته باشیم.و اگرخواهان دریافت امواج مثبت از دیگران هستیم باید از کلمات مثبت و جذاب به تناسب محیطی که در آن هستیم ،استفاده کنیم .بدین ترتیب با ایجاد امواج مثبت در اطرافمان ،مانع از کسالت و دریافت امواج منفی از دیگران میشویم .در کتاب مقدسمان به دفعات به خوشرویی و لبخند سفارش شده ایم ...دلیلش آن است که با لبخند و چهره ای بشاش حس مثبت را در دیگران القا کرده و به جای حس بد شادی را از دیگران هدیه می گیریم. در پایان می توان گفت که اگر همیشه مثبت بیندیشیم ،همین افکار مثبت در قالب کلمات بر زبانمان جاری شده و مانع از دریافت امواج منفی خواهد شدوهمیشه شادی را احساس خواهیم کرد.


آموزش تله باتی

تله پاتی (علی موسائی مرند )


امروز می خواهم در مورد تله پاتی برای شما دوستان حرف بزنم و چگونگی استفاده از آن را آموزش دهم تمرینهای ما خیلی ساده و در ضمن کاربردی هستند دوستان می توانند با استفاده از این تمرینها به مهارتهای خود در این ضمینه اضافه کنند
در ضمن دوستانی که به این وبلاگ علاقه دارند حداقل ما را از نظرات خود بی اطلاع نگزارید همچنین اگر این تمرینها مورد استفاده قرار گرفت تجربیات خود را در این موردبرایمان بفرستید تا انها را در این وبلاگ با اسم خودتان چاپ کنیم و دیگران از تجربیات شما هم استفاده کنند
اما بریم سر اصل مطلب
برای شروع تله پاتی ابتدا نکات زیر را رعایت کنید

1.سکوت و کمی تاریکی برای این گونه تمرینها لازم است

2.تله پاتی را زمانی انجام دهید که شخص گیرنده خواب است

3.بین دو نفری که تله پاتی انجام میشود شخصی که تعمق ودرون گرایی بیشتری داردنقش گیرنده وشخصی که فعالتر است نقش فرستنده را بر عهده گیرد

4.فرستنده باید برای ارسال پیام  چنان فکرش را روی فرمان متمرکز کند که گویی قصد دارد خود آن را در آن لحضه انجام دهدیعنی واقعا خیال کند که دارد آن را بطور واقعی انجام می دهد
5.گیرنده بایدهر فکری را از خود دور کند وخود را در بی فکری کامل قرار دهد و منتظر یک تحرک درونی بماند

6.قبل از شروع وبعد از تمرینات کمی آب بنوشد تا مواد وافکار زاید از او دور شوند
 شروع تمرین:
برای این تمرین ساده ودر ضمن کاربردی ابتدا باید هردو شخص گیرنده وفرستنده پنج شیء متفاوت مانند پنج نوع میوه یا پنج نوع اشکال هندسی مثل مربع مستطیل لوزی و.....راانتخاب کنند و در یک فاصله مکانی معین چه دور چه نزدیک و در زمان مشخصی قرار گیرند در این هنگام شخص فرستنده به یک شی نگاه می کند وکاملا آن را بررسی می کند و بعد جسم را تصویر سازی می کند وبرای شخص گیرنده ارسال می نمایید در این لحظه شخص گیرنده جلوی خود تکه کاغذی سفید با خیره به دیوار سفید رنگ اتاق می شود و هر نوع شکلی در ذهن او پدیدار شد روی یک کاغذ بنویسد این کار می تواند بین 5 تا10 دقیقه طول کشد
در ضمن این را بگویم تمرکز بدون هدف اصلا جواب نمی دهد وباید هدف خود را معیین کنید و سخت بروی ان متمرکز شوید.


هاله های نورانی (علی موسائی مرند)

هاله، میدانی از انرژی است ( انرژی الکترومغناطیسی و سایر انرژی‌های عالی‌تر ) که همه‌ی موجودات زنده را احاطه کرده است، و به عقیده‌ی بعضی در اطراف همه‌ی ذرات اتمی و موجودات زنده و غیر زنده وجود دارد. برای اطلاع افراد شکاک یا علم‌گرا باید گفت که ما خوش شانسیم که در زمانی زندگی می‎کنیم که جدیدترین تکنولوژی، ما را قادر به مشاهده و اندازه گیری این میدانهای انرژی می‎سازد. تکنولوژی ما آنچه را که عرفا برای قرنها تعلیم می‎داده‌اند اثبات می‎کند. ما می‌توانیم هاله‌ی انسانها را از طریق بینایی یا به روشهای دیگر درک و تفسیر کنیم.
هاله‌های ما همواره در حال تعامل با یکدیگر و محیط اطراف هستند. هر چه این تعامل طولانی‌تر یا کامل‌تر باشد، تأثیر آن بر هاله‌ها بیشتر خواهد بود. به همین علت هاله‌های اعضای خانواده، دوستان قدیمی و زوجهای چندین ساله بسیار مشابه به نظر می‎رسد.
انرژی باقیمانده از تعامل‌های هاله‌ای بر اشیاء و مکانها نیز تأثیر می‎کند و این تأثیر بر آنها نقش می‎بندد. مثلاً توجه کنید که خانه‎های مختلف چه احساسات متفاوتی را در ما بر می‎انگیزند. هر خانه‌ای بسته به اینکه چه کسانی در آن زندگی می‎کنند، هاله‌ای مخصوص به خود دارد، و در هر خانه هر اتاقی بسته به اینکه چه کسی در آن زندگی می‎کند و می‎خوابد، احساس منحصر به فرد دارد. خانه‎ای که بیشتر وقتها خالی از سکنه است، خالی‎تر از خانه‎ای که سرشار از زندگی روزانه است به نظر می‎رسد، حتی اگر در حال حاضر در خانه دوم هیچ کس نباشد. چنین خانه‌ای را با اتاق یک هتل مقایسه کنید.
چنین اتاقی به طور مداوم تحت تأثیر تعامل متغیر و سطحی انرژی‌های متعدد و متفاوت است. ما باقی مانده‌ی انرژی خود را در همه‌ی مکانها به جا می‎گذاریم. چیزهایی که ما با آنها تعامل بیشتر یا عمیق‌تری داریم ( مانند لباسها، جواهرات، ماشین، تخت خواب، صندلی مورد علاقه، حیوان خانگی، یا اشیاء مورد علاقه ) بیشتر و عمیق‌تر تحت تأثیر انرژی‌های ما قرار می‎گیرند و این تأثیر بر آنها عمیق‌تر نقش می‎بندد. آنچه افراد در هنگام انجام سایکومتری (روان‌نگری و روان‌سنجی اشیاء) تفسیر می‎کنند، همین انرژی باقیمانده است. همچنین انرژی باقیمانده از حوادث بسیار سخت و دلخراش است که باعث می‎شود مکانی حالت "" روح زده "" پیدا کند، که نوعی پارگی در ساختار زمان و مکان، یا دریچه‌ای به گذشته است.
ما نوعی آگاهی قبلی نسبت به هاله‎های دیگران داریم، اگرچه بیشتر این آگاهی در سطح ناخودآگاه شکل می‎گیرد. ما بر اثر مجاورت با بعضی افراد دچار احساس تخلیه و فقدان انرژی می‎شویم، در حالی که بعضی دیگر به ما انرژی می‎دهند. ما با بعضی افراد احساس سازگاری و هماهنگی می‎کنیم، در حالی که با بعضی دیگر احساس ناسازگاری داریم. هرگاه نوسان انرژی شخصی با ما مشابه یا یکسان باشد، نسبت به او احساس جاذبه می‎کنیم، اما با کسی که روی طول موجی کاملاً متفاوت است، راحت نیستیم. زبان ما انعکاس آگاهی ناخودآگاه ما از تعامل انرژی نهفته در پس این تجربه‌ها است.
وقتی احساس می‎کنیم که کسی به ما نگاه می‎کند ، در واقع از انرژی او که با ما تعامل انجام می‎دهد آگاه می‎شویم. این پدیده برای یک روشن‌بین قابل دیدن است. یکی از اساتید متافیزیک نقل می‌کند که: من سالها پیش هنگامی که برای دیدن هاله‎ها شروع به تمرین کرده بودم، نمونه جالبی از این پدیده را تجربه کردم. من منتظر یکی از دوستانم بودم تا با او در یک خانه‌ی بزرگ اشتراکی که او با حدود یک دوجین دانشجوی دیگر در آن شریک بودند شام بخوریم. در حالی که با آرامش در آنجا نشسته بودم و اطراف را نگاه می‎کردم، متوجه مرد جوانی شدم که وارد اتاق ناهارخوری شد. او به دوست من نگاه کرد که رویش به سمتی دیگر بود و بشقابش را آماده می‎کرد. در این هنگام من رشته‌ای از انرژی به رنگ قرمز تیره را مشاهده کردم که از شبکه‌ی خورشیدی آن مرد خارج شد، عرض اتاق را طی کرد و میدان انرژی دوست من را کاملاً احاطه کرد. همین که این رشته با هاله‌ی او تماس پیدا کرد، او از حرکت باز ایستاد، سپس برگشت و مستقیماً به مرد نگاه کرد، در حالی که آثار رنجش در چهره‎اش دیده می‎شد. در این لحظه رشته‌ی انرژی ناپدید شد. بعداً که من آنچه را دیده بودم به دوستم گفتم، او توضیح داد که آن مرد کسی بود که به شدت باعث ناراحتی او بود، زیرا همواره او را آزار میداد. در آن هنگام بود که من توانستم آنچه را که شاهد بودم آگاهانه جمع بندی کنم. آن مرد در حال خیال پردازی درباره‌ی دوست من بود، و من این خیال پردازی و واکنش دوستم را در سطح ناخودآگاه مشاهده کرده بودم. او به سادگی احساس کرده بود که کسی به او نگاه می‎کند و احساس ناراحتی کرده بود، در حالی که علت آن را آگاهانه نمی‎دانست، تا وقتی که برگشته، آن مرد را دیده بود.
همچنین او نقل می‌کند که: اولین هاله‌ای که مشاهده کردم، هاله‌ی یکی از اساتیدم در دانشگاه میشیگان بود. من برای دیدن هاله‌ها سعی نکردم، بلکه این پدیده به صورت اتفاقی برایم رخ داد. من در حالی که خیلی خسته بودم در یک سالن کنفرانس بزرگ نشسته بودم، روبرویم چند نفر از دانشجویان ظاهراً در خوابی راحت فرورفته بودند. من در حالت نیمه خسته بودم، آرام و سبکبال. همچنان که توجهم بین درون و بیرون سرگردان بود، درخششی به رنگ زرد طلایی در اطراف سر استادم شروع به پدید آمدن کرد. هنگامی که او به طرف جلو به سوی میکروفون حرکت می‌کرد و در نور اتاق قرار می‎گرفت، دیدن این درخشش مشکل‌تر می‎شد، اما وقتی او به طرف عقب حرکت می‎کرد و از روشنایی خارج می‎شد درخشش باز پدیدار می‎شد. وقتی کمی تمرکز بینائیم را تغییر دادم، درخشش، روشن‌تر، بزرگتر و واضح‌تر شد. شگفت زده شده بودم.
من که آن زمان اطلاعات چندانی درباره‌ی هاله نداشتم، نمی‎دانستم که آیا آنچه می‎دیدم هاله بود یا نه. سپس شروع به نگاه کردن به اطراف سالن کم نور کردم، و از مشاهده‌ی هاله‌های اطراف سرهای دانشجویان متحیر شدم.
این تجربه را به این دلیل برای شما بازگو کردم که بعضی از اجزای کلیدی شرایط ایده‌آل برای درک هاله‌ها را مشخص می‎کند:
من در حالت مدی‌تیشن (آرامش و سکوت کامل ذهن) قرار داشتم، و بسیاری از تجربه‌های جالب روحی و معنوی در حالت مدی‌تیشن کسب شده‌اند. مدی‌تیشن تکنیک مهمی است که در تمام جهان برای تکامل روحی و معنوی تجویز می‎شود. هنگامی که شخص گفتگوی بی وقفه‌ی ذهن آگاه را متوقف می‎کند، زمزمه‌ها و انرژی‌های ظریف قابل درک می‎شوند.
 هر چه شخصی سالم‌تر و از لحاظ معنوی تکامل یافته‌تر باشد، هاله‌ی او بزرگتر و روشن‌تر خواهد بود. به همین دلیل است که تصویر مسیح، قدیسان و سایر افراد پارسا در طول تاریخ با هاله‎هایی در اطراف سرشان نقاشی شده است. هاله‌های آنها چنان روشن بوده است که به آسانی توسط هنرمندان و احتمالاً همه‌ی مردم درک می‎شده است.
من در آرامشی عمیق بودم. ذهن من خالی و آزاد بود و چشمانم روی نقطه‌ی خاصی متمرکز نبودند. این حالت نیمه خلسه بسیار مهم است، مخصوصاً در هنگام یادگیری مشاهده‌ی هاله‌ها.
 من در حال صحبت برای گروه بزرگی از مردم بودم. احساسی که یک شخص هنگام صحبت کردن در برابر یک جمعیت شنونده تجربه می‎کند ( چه شادی بخش و چه وحشت زا ) تا حدود زیادی از انرژی عظیم روحی / هاله‌ای منشاء می‎گیرد، که از طرف جمعیت به واسطه‌ی توجه آنها به طرف گوینده جریان پیدا می‎کند. این جریان انرژی، انرژی یا هاله‌ی گوینده را به شدت تقویت می‎کند. آسان ترین هاله‎ها برای دیدن، هاله افرادی است که در برابر یک گروه به تدریس، اجرای نقش یا صحبت مشغولند. اگر شخص در حال تدریس یک موضوع معنوی باشد مقدار انرژی قابل مشاهده، شگفت آور است.
جالب ترین جلوه‌های هاله‌ای را، من هنگام تماشای ورود انرژی متافیزیک به بدن یک مدیوم (فرد واسط بین زندگان و مردگان) مشاهده کرده‌ام. من عملاً وقوع این پدیده را دیده‌ام ( هر چند در این مورد کمی مشکوکم، زیرا تجربه‌های خود من در زمینه‌ی ارتباط روحی، متفاوت بوده‌اند ). من یک مدیوم را هم دیده‎ام که می‎گوید این پدیده عملاً رخ می‎دهد و او اطلاعات را از روحی خارج از بدن خود، یا از "" خود برتر "" خود دریافت می‎کند. مشاهده‌ی چنین حالتی خیره کننده است


چگونه میتوان هاله را مشاهده کرد(علی موسائی مرند)

اول، قبل از اینکه پا به این ماجراجویی جدید بگذارید، خواسته‌های خود را بررسی کنید و به یاد داشته باشید که همواره مسؤلانه رفتار کنید. همزمان با پیشرفت توانایی‌ها و مهارت‌های معنوی، کسب سطح بالایی از درستی و صداقت بسیار مهم است. هرچه ما قوی‌تر می‎شویم، بازتاب اعمال ما نیز چه خوب و چه بد قوی‌تر و سریع‌تر می‎شود. ما باید همزمان با پیشرفت توانایی هایمان، تعهد و خرد بیشتری نیز کسب کنیم.
با در نظر گرفتن این نکته، مشخص است که اجازه گرفتن از دیگران قبل از بررسی هاله‌ی آنها مهم است. ( نشستن در عقب یک سالن سخنرانی و تماشای درخشش اطراف سر اشخاص یک چیز است و بررسی هاله‌ی یک دوست برای کسب اطلاعاتی که نمی‎خواهیم او بداند و به دنبال آن هستیم، چیز دیگر ) همچنین تحمیل بررسی‌ها یا توصیه‌های خود به دیگران کار خردمندانه‌ای نیست. اگر بخواهیم از ادراکات خود به دیگران بهره‌ای برسانیم، بهتر است به ندای شهود خود گوش فرا دهیم و با عشق و علاقه کار کنیم تا بتوانیم از کار خود به دیگران بهره و الهام ببخشیم. همچنین مهم است که اگر معنی چیزی را نمی‎دانیم، این را با صداقت اعتراف کنیم. این که ما می‎توانیم هاله دیگران را ببینیم به این معنی نیست که جواب همه‌ی سئوالها را داریم. به دیگران و به پدیده هاله احترام بگذارید.
اگر هنوز هم مشتاق دیدن هاله‎ها هستید، اراده کنید که این فرآیند یا مهارت را فوراً، از هم اکنون آغاز کنید. ( البته اگر هاله را ندیدید نا امید نشوید،‌زیرا یادگیری این مهارت زیاد مشکل نیست و نیاز به ماهها مراقبه و تمرین ندارد ) . اگر باور داشته باشید که می‎توانید هاله‌ها را ببینید، خواهید توانست. اکنون تصمیم بگیرید، و بدانید که خواهید توانست این مهارت را کسب کنید.
ما طی سالها افراد بسیاری را دیده یا آموزش داده‎ایم که قادر به دیدن هاله‌ها شده‌اند، و ما در اینجا موفق‌ترین تکنیک‎ها را توضیح خواهیم داد.
یک اتاق کم نور برای دیدن هاله‎ها مناسب است. هنگام طلوع یا غروب آفتاب بهترین زمان برای دیدن هاله است، زیرا در این زمان نور داخل خانه مناسب است و شما نیز احتمالاً در حالت آرامش و کمی خسته هستید. دیوار پشت سوژه باید ساده و به رنگ روشن باشد. در سمت دیگر اتاق بنشینید، بهتر است به دیوار مقابل تکیه دهید یا چهار زانو کف اتاق بنشینید. هم سوژه و هم مشاهده کننده ( یا مشاهده کنندگان ) باید در وضعیتی راحت قرار داشته باشند. سوژه می‎تواند به سادگی بنشیند، یا با تمرکز روی تجسم جریان انرژی در طول ستون فقرات و خروج آن از فرق سر، هاله‌ی خود را تقویت کند. مشاهده کننده باید در حالت آرامش قرار گیرد، نفس‌هایی عمیق و یکنواخت بکشد، برای چند دقیقه روی سوژه تمرکز کند، و سپس به فضای اطراف سر سوژه خیره شود. خیرگی باید آرام و بدون تمرکز باشد. وقتی بیننده توانست نور اطراف سر سوژه را مشاهده کند، سوژه و بیننده می‎توانند به بازی بپردازند، به این صورت که سوژه هاله‌ی خود را بالا بفرستد، یا به درون بکشد و بیننده آنچه را که می‎بیند توصیف کند .
این روش دیدن هاله با چشم فیزیکی است، اگرچه ما اغلب احساس می‎کنیم که برای دیدن هاله، ترکیبی از چشمهای فیزیکی و چشمهای کالبد اختری خود را به کار می‎بریم. روش قابل قبول دیگر برای دیدن هاله، این است که چشمهایتان را ببندید، هاله‌ی شخص را مجسم کنید، و به آنچه می‎بینید اعتماد کنید. شما همچنین می‎توانید یک طرح کلی از بدن سوژه را روی کاغذ رسم کنید و به قوه‌ی شهود خود اجازه دهید که شما را در ترسیم هاله راهنمایی کند. نتایج این روش در مقایسه با روش چشم فیزیکی بطور کلی یکسان است، و پایه و اساس آن اعتماد و اتکای شخص به قوه‌ی شهود خود است.
اگر تمرینهای بالا را امتحان کرده، هنوز موفق نشده‎اید، ممکن است به دلیل قوی‌تر بودن حس لامسه یا شنوایی شما در این زمینه باشد. بعضی از مردم پدیده‌ها را به روشی متفاوت با دیگران می‎بینند، و این هیچ اشکالی ندارد. افراد « لامسه‎ای » می‎توانند با حرکت دادن دست خود در اطراف بدن سوژه، هاله را احساس کنند. بسیاری از شفادهندگان ذاتی حس لامسه‎ی بسیار قوی دارند و انرژی را با دستهایشان احساس می‎کنند، و به همین ترتیب بیماری و عدم تعادل را تشخیص می‎دهند. آنها می‎توانند رنگها و حتی مهم‌تر از آن معانی نهفته در پس رنگهای هاله را احساس کنند. افراد « شنیداری » می‎توانند خصوصیات هاله را بشنوند. این افراد می‎توانند با گوش دادن به مکالمه‌ی ذهن خود توصیفی درباره‌ی هاله بنویسند.
کلید موفقیت این است که به آنچه درک می‎کنید اطمینان کنید، به هر حال این ادراک شما است.


آموزش تله پاتی قسمت دوم (علی موسائی مرند)

 برای انجام تجربه تله پاتیک حداقل به دو نفر نیاز داریم :جنسیت:چون تله پاتی عبارت از انتقال افکاری است که از یک بار عاطفی و احساسی قوی آکنده شده است بنابراین با توجه به غرایزی که خداوند برای بقای نسل در نهاد بشر قرار داده است ارتباط بین دو جنس مخالف بایستی روشنتر و پر قدرت تری صورت بگیرد نر وماده هریک به تنهائی ناقص هستند و هر کدام از آنها سعی دارد با جستجوی جفت خویش به کمال برسد جاذبه جنسی یکی از شاهکارهای آفرینش که در پرتو آن موجبات ادامه نسل و رسیدن به تکامل فراهم می شود قدرت ونیروی عشق بسیار قوی است تا حدی که در بر خی از موارد بر عقل سلیم چیره می شود
در ارتباط تله پاتیک جنسیت از اهمیت زیادی بر خوردار است بهترین نتایج درشرایطی صورت می گیرد که فرستنده پیام مرد و گیرنده زن باشد در شرایطی که برعکس این باشد نتیجه از آنچه که گفته شد کمتر است
همان طور که در ارتباط عادی روزمره با دیگران سعی می کنیم با توجه به میزان سن /تحصیلات /طبقه اجتماعی و قدرت درک آنها از زبان و منطق خاصی پیروی کنیم به هنگام بر قراری ارتباط تله پاتی با دیگران هم بایستی به این عا مل مهم تو جه کنیم بنابراین اگر بخواهیم با کودکی ارتباط بر قرار کنیم بایستی از تصاویر و سمبلهایی استفاده کنیم که بیشتر مطابق ادراک و روحیات او باشد.
در روزهای پر گرد وغبار و پر باد وطوفان پیش از رگبارها در زمان فعالیتهای خو رشید ی و به هنگام وجود کامل قرص ماه از انجام تله پاتی خود داری کنید زیرا در برخی از افراد در این ایام ممکن است کسالتهای مبهمی از یک سر درد تا افسردگی شدید حملات آسمی.....متفاوت دچار با شند  بنا بر این هنگامی که هوا کمی آرام وخنک است بهترین زمان برای تمرینات تله پاتی است
این موضوع در روزهائی که بارانی است به شرطی که رگبا ر وجود نداشته باشد هم صدق می کند در زمانی که هوا بسیار سرد وگرم است شرایط نا مناسب است شاید دوستان بپرسن چرا دراین موقعها زمانه خوبی نیست
با ید عرض کنم معمولا پیش از رگبارو رعدو برق تحولات شدیدی در میزان فشار و بار الکتریکی هوا پیدا می شود که هر گونه تماس تله پاتیک را مانع میشود مهمترین دلیل برای تو جیه عوارض این آثار
بیان شده پیدایش تغیراتی در میزان یو نها یا اتمها و مولوکلهایی است که دارای بار الکتریکی در پوست هستند و انسان شدیدا نسبت به آنها حساس است
:پیام تله پاتیک :باید متن و لحنی داشته باشد که گویی خود او به این مطالب فکر می کند و آنرا  با زبان خودش بیان می کند :برای مثال اگر بخواهیم که او دستش را بلند کند این پیام یا فرمان
به این صورت صادر می گردد :حالا من دستم رااز زمین بلند می کنم پس درستی مطالب این است که همه پیامها را تجسم کنید اگر کالایی می خواهید خریداری کنید مهم این نیست که به این
کالا احتیاج داری یا نه کافیست که انگیزه و اشتیاق لازم برای خرید یک جنس به وجود آید.